مشرک شدن من گمانی است که پس از خواندن دو غزل از حافظ دوستی به من گوشزد کرد.
تعجب نکنید: دیشب در کتابخانه ای چشمم به دیوان حضرت حافظ اوفتاد. برداشتم دستی بر آن کشیده و سرپنجه سیاه شده از غبارم را به عیال نشان دادم که ببیند مهجوریت حافظ را در عصر مدرنیته برایش جالب بود.
دو غزل از حافظ را که مدتی است زمزمه می کنم و ابیاتی از آنها را فراموش کرده بودم جستم کمی آهسته و کمی هم با صدای بلند آنها خواندم واقعا لذت بخش بود.
ناخودآگاه غزلها که تمام شد گفتم صدق الله العلی العظیم/ دیوان حضرت حافظ را بستم و بوسه ای بر آن زدم و در کتابخانه قرار دادم.
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به زطبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دواکنند
......
و غزل دیگر:
هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل اوردش خون به جوش
عفو الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
و ......
سلام
وب خوبی دارین
به ما هم که در سفریم سر بزنین
مرسی
ممنون
سلام
ممنونم
این چند وقت خیلی گرفتار بودم یا مهمون داشتیم یا مهمونی و عروسی دعوت بودیم الان هم که در سفر هستم البته خیلی هم دیر نیست تازه یه هفته است که اپ نکردم ولی ان شاء الله به زودی
با ارزوی موفقیت برای شما
راستی چند تا اپ قبلیتون رو هم خوندم حرفاتون خیلی جالبه
شاد باشید
... این فرمایش امام عصر است که «اگر پیروان و شیعیان ما- خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد- در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق داشتند، میمنت لقای ما به تأخیر نمی افتاد و در سعادت دیدار ما تعجیل می شد.»
از آزردگی قلب نازنینت خبر داریم که فرمودی «ما را شیعیان نادان و کم خرد و کسانی که بال پشه از دین آنها بهتر و محکم تر است، آزردند.»
تعجیل در فرج امام زمان (عج) 14 صلوات