هفته پیش در چنین روزی دانشگاه من میهمان شد.
تا حالا مهمان شدن صاحب خانه در خانه خودش را ندیده بودم اما از هفته پیش وقتی پنج شهید عزیز را آوردند علم و صنعت تا مثلا به تعبیر برخی میمان ابدی علم و صنعت باشند؛ تازه مطلب دستگیرم شد.
حقیقتش وقتی جمعیت عظیم علم و صنعتی هایی را که برای استقبال از شهدا آمده بودند دیدم اولش جا خوردم. اما کمی بعد تر مطلب را دانستم.
آن روز همه کسانی که از قدیم از زمان صادق بابایی/ احمد متوسلیان/ محمود شهبازی/ یوسف کابلی/ درولی/ حیدر خانی/ رسول خمینی/ مهدی هنردار و ...... در علم و صنعت امده بودند؛ درس خوانده بودند مبارزه کرده بودند و خلاصه بودند؛ حضور داشتند.
این یعنی اینکه به وسعت تاریخ با سابقه ترین دانشگاه ایران و به وسعت تاریخ مبارز پرورترین دانشگاه ایران به استقبال یادگاران اربعین آمده بودند.
همه آنها آمده بودند تا اثبات کنند علم صنعت ایران متعلق به شهداست و همه ما در این سالها میهمانان شهدا بوده ایم.
گریه آیت الله حمیدی در نمازی که بر پیکر شهدا خواند اشک همه ما را در آورد. و او هم که سالها پدر معنوی بچه های علم و صنعت ایران بود با اشکهایش سند علم و صنعت را به نام شهدا مهر کرد.
یکی از رفقای صادق بابایی جمله جالبی به من گفت:
«امروز علم و صنعت بیمه شد»
«من خیالم درباره علم و صنعت راحت شد»
«علم و صنعت تخمش هم سالم بود»
چه خوب می شود اگر برای اربعین شهدای علم و صنعت آقا به دانشگاه شهدا تشریف بیاورند.
دلمان می خواهد در کنار حرم شهدا/ و در کنار حضرت آقا برای شهدای اربعین گریه کنیم.