عکاس تازه کار

شیر و خروشید قدیمترین نمادهای ایران است

عکاس تازه کار

شیر و خروشید قدیمترین نمادهای ایران است
نظرات 3 + ارسال نظر
هاله نورانی جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ

دوست عزیز! امروز ملت ایران بیشتر از فلسطین و لبنان نیازمند حمایت است!
بیهوده سرمایه مملکت را هدر ندهید، امروز که فرهنگ و آثار تمدن ایرانی یه یغما می‌رود، فساد، بیکاری و تورم بیداد می‌کند، زندانیان سیاسی سربه‌نیست می‌شوند؛ آزادی بیان نادیده گرفته می‌شود، فاصله علمی و فرهنگی ما با دنیا روز به روز بیشتر می‌شود، بسته شدن یا نشدن نستله و بنتون و ... آب‌نبات چوبی است محض خرکردن بچه! که بگویید ما هم کاری توانستیم و کردیم!

هاله نورانی جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ

ببینم مگه ملت ما شهید و اسطوره کم دارد که عماد مغنیه و خالد اسلامبولی بشوند اسطوره‌هایمان؟

عدالت طلب شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ق.ظ

من بعد از 45 سال که از عمرم میگذرد تازه فهمیده ام که عدالت یعنی آنچه من میکنم و هرکاری که من میکنم یعنی عین عدالت .ممکن است سئوال کنید این را از کجا آورده ام و چگونه به این حقیقت دست یافته ام. جواب این است که خیلی از آنها که ادعای عدالت طلبی و تبلیغ عدالت در جامعه میکنند وقتی که عدالت به حساب کشی از خودشان میرسد بانگ و فریاد برآرند که مسلمانی نیست.نمونه بارز آن را میتوانید در شهرکی که مدتهاست عده ای در آن وا عدالتا سر داده اند یعنی شهرک قائم جست و جو کنید که در نهایت متوسل به ارسال نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری شده اند , حالا چرا نامه سرگشاده خودتان حدس بزنید!
عده ای سود جوی نفوذی در سازمان حفاظت اطلاعات ارتش با ایجاد بنیاد تعاون ارتش شماره 4 سالهاست که خون مردم را میمکند و زندگی را بر تعداد زیادی خانوار سیاه کرده اند. اینان برای سرپوش گذاردن بر خیانت های خود ادعا میکنند که موافقت و امریه رهبری را دارا میباشند ( بزرگترین جرم در نظام اسلامی که ادعا کنیم ولی امر زمانمان در دزدی های ما نظارت دارد!!!) در همین شهرک تعدادی از روحانیون طراز اول مملکت زندگی میکنند که زمینهای آن متعلق به تعدادی مستضعف است که توسط همین آقایان حفاظت اطلاعاتی در اختیار آنها قرار داده شده است. حالا سالهاست که مردم فریاد میزنند یک نفر عدالت را به این شهرک بیاورد اما حضور همین مسئولین بلند پایه که در زمینهای مستضعفین مستقر شده اند باعث گردیده است تا عدالت لگدکوب شود.حالا شما هی بنویس عدالت و باز آقایان در بالای منابر بگویند عدالت .داستان ما داستان آن منبری است که در بالای منبر میگفت اگر دو تا فرش دارید یکی را به همسایه فقیرتان بدهید .وقتی از منبر آمد خانه دید یکی از فرشها نیست .از زنش سئوال کرد فرش دیگر کو . زن در جواب گفت خودت گفتی اگر دو تا فرش داری یکی را به همسایه بده من هم همین کار را کردم . منبری با عصبانیت گفت ای زن نادان من این را برای دیگران گفتم نه برای خودمان.
حالا شما حکایت مفصل بخوان از این مجمل.
خوب است شما هم از شهرک قائم واقع در تهران اقدسیه چهار راه مینی سیتی و خصوصا کوی کوثر آن دیدار کنید تا حقیقت گفتار ما بر شما روشن شود.
ما که برای درد دل سرمون را همچون مولایمان توی چاه میکنیم تا زمان مقرر سرمان را زیر آب کنند!!؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد