ای که می گفتی در این آوردگاه
غیر دست خالی ام سرمایه نیست
از برای رفتن اندر کام مرگ
در کتاب آسمانی، آیه نیست
خصم آمد تا کنار خانه لیک
در مرامت جنگ با همسایه(!) نیست
آیه و همسایه و جنگ و جدال
در مرامت هست لیکن ...ایه؟!
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
برحذر باش که سر می شکند دیوارش
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
منم از کوچه معشوقه تو می گذرم.
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما
را به خال هندویش بخشم سمرقتند و بخارا را
اگر کس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بخال هندویش بخشم سر و دست و تن پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور بسپارند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اعضا را
پارودی یا تغییر دادن یک شعر با حفظ وزن ان و البته در معانی ای نغز و برخی موارد طنز گونه یکی از علایق من در دوران دبیرستان بود.
اشعار بالا چند پارودی است که نمی دانم چه کسی آنها را سروده است امیدوارم لذت برده باشید.
فعلا دارم می نویسم. اما خدا وکیلی از بین همه سوژه های جور واجور مثل ایراد گرفتن احمد توکلی از کاهش ساعت کار یا نق زدن خودم یا سخنرانی کوبنده رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه یا بنزین اول مهر یا تاکسی هایی که گم می شوند یا افطاری های ماه رمضان یا برنامه دیشب سیما درباره عملیات خیبر.
به هر حال الان چند روز از ماه رمضان می گذرد
ماه زولبیا بامیه
ماه مهمانی خدا در خانه های بندگان خدا
ماه عبادت های بی ریا
ماه دید و بازدیدهای آخر شب
ماه تنهایی
ماه رهایی و ماه خیلی چیزهای خوب و جالب دیگه
به هر حال التماس دعا.
همیشه میگم در نماز شبهایتان دعا کنید نماز صبح حقیر کمتر قضا بشه.
در یکی از مطالبی که لینک به لینک می خواندم خبری توجهم را جلب کرد.
دستور رییس جمهور برای جلوگیری از سو استفاده های مشاور جوان سابق.
برحسب اتفاق من مهندس مهرداد بذپاش مشاور جوان سابق رییس جمهور و مدیرعامل امروز پارس خودرو را قبل از اینکه پای دکتر احمدی نژاد به شهرداری تهران باز شود می شناسم.
آن موقع مهرداد بذرپاش دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف بود و من هم در دانشگاه علم و صنعت ایران درس می خواندم.
چند سال بعد هم که بذرپاش دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت در دانشگاه علامه طباطبایی شد هنوز احمدی نزاد رییس جمهور نشده بود.
نکته ایی که باقی می ماند این است که خبری منتشر شده مبنی بر اینکه مهرداد بذرپاش احتمالا دانشجوی دکترا شده است.
تصور کنید کسی که در چنان دانشگاههایی درس خوانده باشد چقدر احتمال دارد که در آزمون دکتری پذیرفته شود.
البته من انتقادهای تند و تیزی به برخی عملکرهای جناب بذر پاش در حوزه مشاوران جوان و کوتاهی در تحقق اهداف رییس جمهور از تاسیس چنین بخشی دارم اما انصاف را نباید کنار گزاشت.
در وبلاگ اخوی ام مقداد به عکسی برخوردم که واقعا تکان دهنده است.
راستش را بخواهید همیشه شنیده بودم وقتی کسی را شلاق می زنند باید جلاد قرآنی به زیر بغل بگیرد و به قدری شلاق را بالا و پایین ببرد که قرآن از بین دست و بدنش رها نشود و نیافتد. اما در این عکس چیز دیگری است.
حالا هر چه قدر به این عکس نگاه می کنم نه از قرآن نشانی ای می بینم و نه ....
به هر حال گمان می کنم چنین اجرای حدودی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله:
1- مجرم مستحق حکم سنگین تری بوده که قاضی بنا بر مصالحی از صدور چنان حکمی ناتوان بوده و اینگونه با اجرای شدیدتر حکم سبک تر اقدام به تنبیه مجرم می شود.
2- مجری حکم آنقدر در خود به لحاظ در چنان موقعیتی بودن احساس قدرت کرده که چنین می کند.
3- نه مجری حکم اطلاعی از شرایط اجرای ان دارد و نه کسی چنین اطلاعی داشته باشد برکار او نظارت می کند.
یکی از مشکلات اصلی کشور ما درست اجرا نکردن حدود الهی است. حد باید در انظار عمومی و در وقت و مکانی که جرم رخ داده است اجرا شود تا هم کسانی که دیدن صحنه جرم آنها را نگران کرده و امنیت خاطرشان را بر هم زده است احساس امنیت کنند و هم اینکه در آن محل کسی دیگر جرات چنان عملی را نداشته باشد و مجرم هم کرک و پرش در آن محل بریزد.
در کشور ما اینجای کا دقیقا همانجایی است که می لنگد یعنی حکم خدا درست و به جا اجرا نمی کنیم.
بعضی جاها حکم را غلیظ تر از آنچه در شرع امده اجرا می کنیم و جایی هم که باید حکم غلیظی را اجرا کنیم با هزار بهانه و مصلحت اندیشی اجرا که هیچ صادر هم نمی کنیم. خدا عاقبتمان را خیر کند با این کاریکاتوری که از اجرای حدود الهی برای خودمان ترسیم کرده ایم.
بنده کلا با هر تساهل و تسامحی مخالفم اما معتقدم دین خدا را اگر مو به مو اجرا کند هم سهل است و سمح و اصلا نیازی به این بچه بازی ها و ادا ها ندارد.
آقاجان باید شجاعت داشته باشیم حدود را علنی اجرا کنیم همانگونه که علی علیه السلام در زمان حکومتش رفتار کرد. اما دقیق و با همان قرآن زیر بغل و مواظب باشیم قران از دستمان نیافتد.
تغیر ساعت در گیر و دار مواضع سیاسی
تصمیم دولتهای گذشته مبنی بر تغییر ساعت رسمی کشور در پایان فصل تابستان هر چند به ظاهر موجب شده بود که این تصور به وجود بیاید که تغییر ساعت موجب کاهش مصرف انرژی یا بهره وری هایی از این دست می شود اما با تصمیم دولت نهم که اختلاف تلقی های فلاسفی با دولتهای گذشته دارد و از همین رو به نظر می رسد بسییاری از تصمیمهای عملی شده در گذشته را به لحاظ مبنایی و اصولی نمی پذیرد، دور تغییر ساعت رسمی کشور پایان یافت و سال گذشته شاهد این مساله بودیم.
اما مخالفان دولت فعلی که برخی نیز هنوز در فضای رد و تایید های دوران رقابتهای انتخابات به سر می برند با تصور اینکه حربه مناسبی برای رد دولت و اعلام غیر کارشناسی بودن ان به دست آورده اند دست به فعالیت رسانه ایی گسترده ایی در این زمینه زدند.
نفس تصمیم دولت مبنی بر قطع دور تغییر ساعتها به نظر می رسد ناشی از برداشت کارشناسی ویژه ای است که زیانهای اینگونه تغیر ساعت را به مراتب بیش از فایده های احتمالی ان می داند.
مجلس هفتم که اتفاقا عنوان اصولگرایی را نیز به دنبال خود دارد و در مواقعی واقعا عملکرد و تصمیم گیری اصولگرایانه نیز در کارنامه آن به چشم می خورد خود را محق دانست که وارد این معرکه شده و البته بازگشت به روال دولتهای قبلی را بر دولت حکم کند.
هرچند که احتمال می رود دیگر پرونده تغییر ساعت با نظر و رای نمایندگان مجلس بسته شده باشد اما به نظر می رسد این بازگشت نوعی محرومک کردن مردم از استفاده و سود بردن از تجربه های به دست آمده در دو سال گذشته باشد.
به عبارتی به نظر می رسد بهتر ان است که ساعت کاری بخشهای مختلاف کشور در جدولی با در نظر گرفتن ساعت صفر فرضی طراحی شود که بیشترین اثر را در کاراتر شدن ساختارها و آسان شدن زندگی روزمره برای مردم در پی داشته باشد و هم اینکه دغدغه های گروه های مختلف را پاسخگو باشد.
به عنوان نمونه فرض کنید که با در نظر گرفتن شروع به کار بانک ها در ساعت صفر ، ادارات دولتی در ساعت 30 دقیقه مدارس در ساعت 1شیفت کاری کارخانه ها و اداراتی که به صورت شبانه روزی کار می کنند در ساعت 1 و سی دقیقه شروع به کار کنند.
با طراحی چنین جدولی تنها کافی است با توجه ویژگی های هر فصل از سال دولت اقدام به تعین ساعت صف کند برای نمونه ساعت صفر در :
حوزه |
ساعت شروع به کار | |
1 |
بانک ها |
0 |
2 |
ادارت دولتی |
30 دقیقه |
3 |
مدارس |
1 |
و اینگونه برای نمونه بانکها در بهار ساعت 7 بامداد شروع به کار خواهند کرد در تابستان ساعت 6 و 30 دقیق بامداد، در پاییز 7 بامداد و در زمستان ساعت 7 و 30 دقیق بامداد شروع به کار خواهند کارد.
فصل |
بانک |
اداره های دولتی |
مدارس |
بهار |
7 |
7 و 30 دقیقه |
8 |
تابستان |
6 و 30 دقیقه |
7 |
تعطیل |
پاییز |
7 |
7 و 30 دقیقه |
8 |
زمستان |
7 و 30 دقیقه |
8 |
8 و 30 دقیقه |
قربانت شوم
السّاعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولم، خبر رسید که شاهزاده موثق الدّوله ـ حاکم قم ـ را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم، به توصیه عمّه خود ابقاء فرموده و سخن هزل بر زبان رانده اید.
فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت با توصیه
عمّه و خاله نمی شود.
زیاده جسارت است؛ «تقی»؛
این یکی از نامه های بسیجی وار بسیجی گمنام "میرزا تقی خان امیر کبیر به ناصرالدّین شاه قاجار است که آدم را سرشار از افتخار و غرق در سرور و شادی ای وصف ناشدنی میکند.
این نامه از امیر کبیر را - که به قول رهبرمعظم انقلاب؛ تمام اصلاحاتش را در طول 3 سالی که سرکار بود انجام داد و ثابت کرد 3 سال هم وقت کمی نیست برای آنها که بخواهند کار کنند - در هفته دولت به دولتمردانی که رهبری معظم به شجاعتشان در اقدام مفتخرند، هدیه میکنم، باشد که از نعمت الهی توفیق خدمت،بهینه استفاده کنند ان شاءالله .
روشنای خدمات بی سابقه ای که دولت نهم انجام داده است بر کسی پوشیده نیست و برق امیدی که در چشمان رهبری عزیز و صاحبان پابرهنه نظام، تابیدن گرفته است، انکار ناشدنی ست اما اینجا مجال پرداختن به آنها نیست فقط ... ...
دست بچه های گریبان فطرت درد نکنه.
مطلب را از وب اونا برداشتم.
برای تنهایی امام صدر.
به وبلاگ چند تن از دوستان سر زدم.
دریغ که هیچ خبری نبود از امام صدر.
دریغ که گم شده بود در وانفسای مصایب امت آخرین فرستاده.
امروز ما را مسیحی لازم است از اولاد علی.
و که بهتر از او.
امام صدر به گفته لبنانی ها و به یاد کودکی هایم امام موسی صدر دلبری که بی دیدنش دل من را به سوی خود برده است امروز نمی دانیم کجاست.
مقاومت در لبنان که همین یک سال پیش طعم پیروزی اش را چشیده ایم درخت تناوری است که بذر آن را امام صدر و یاران او چونان مصطفی چمران سالها پیش در جنوب و در دلهای فرزندان ابوذر غفاری جای داده اند.
آزادگی یک ملت نتیجه صبر شکیبایی و خون دلهای امام صدر است.
او شاید که چونان مولایمان از نظرها غایب است اما به یقین باران رحمت استادگی مقاومت و پیروزی شعاعهای نور وجود پاک اوست.