عکاس تازه کار

شیر و خروشید قدیمترین نمادهای ایران است

عکاس تازه کار

شیر و خروشید قدیمترین نمادهای ایران است

حراج خودرو های با شعور (در حاشه ۵) یکصد لیتر برای سفر

دیشب اعلام شد که دولت یکصد لیتر بنزین برای سفر در کارت های سوخت مردم شارژخواهد کرد.

پنج شنبه هم که تعطیل اعلام شد.

فردا هم که نیمه شعبان است.

ان شاء الله تعالی به زودی شاهد عقب نشینی های بیشتر دولت خواهیم بود.

اما واقعا این تصمیم آخر درست بود و بهتر بود که به جای در اختیار قرار دادن سهمیه ۸ ماهه شارژهای مناسبتی انجام می شد البته هدف دار.

مثلا بهتر آنست که دست کم ۷۰ درصد این سهمیه فقط برای کسانی قابل استفاده باشد که در خارج از شهر محل زندگیشان نیاز به بنزین دارند.

 

امان زلحظه غفلت ....

امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی.

 

امروز شیش شیش هشتاد و شیش است

امروز ۶/۶/۱۳۸۶ است.

برخی ها معتقدند عدد شش عدد خوش شانسی است.

البته برخی ها هم عدد ۷ را عدد خوش شانسی می دانند/ نیم رخی ها هم حتما هپت هپت هپتادو هپت حسین رفیعی در نیم رخ یادشان هست.

علم و صنعتی ها هم ۷/۷/۱۳۷۷ را حتما یادشان هست.

من اصلا مبنای آن را نمی دانم ولی امیدوارم فردا ما را دعا کنید.

 

لسان الغیب مرا مشرک کرده است؟

مشرک شدن من گمانی است که پس از خواندن دو غزل از حافظ دوستی به من گوشزد کرد.

تعجب نکنید: دیشب در کتابخانه ای چشمم به دیوان حضرت حافظ اوفتاد. برداشتم دستی بر آن کشیده و سرپنجه سیاه شده از غبارم را به عیال نشان دادم که ببیند مهجوریت حافظ را در عصر مدرنیته برایش جالب بود.

دو غزل از حافظ را که مدتی است زمزمه می کنم و ابیاتی از آنها را فراموش کرده بودم جستم کمی آهسته و کمی هم با صدای بلند آنها خواندم واقعا لذت بخش بود.

ناخودآگاه غزلها که تمام شد گفتم صدق الله العلی العظیم/ دیوان حضرت حافظ را بستم و بوسه ای بر آن زدم و در کتابخانه قرار دادم.

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

دردم نهفته به زطبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبم دواکنند

......

و غزل دیگر:

هاتفی از گوشه میخانه دوش

گفت ببخشند گنه می بنوش

این خرد خام به میخانه بر

تا می لعل اوردش خون به جوش

عفو الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

و ......

 

روز ما هم بالاخره رسید

امروز روز جوان است.

روز شما مبارک.

روز همه جوانها مبارک.

روز انهایی که بی محابا و شفاف دیدگاه هایشان را صادقانه می گویند.

روز آنهایی هنوز گرفتار محاسبات دنیایی مقام و میز و موقعیت نشده اند.

روز آنهایی که خدا را به خاطر خدا بودنش می پرستند.

روز آنهایی که می کوشند جهانی داشته باشند در خور آرزو هایشان.

روز آنهایی که تحمل دیدن کارتن خواب ها را ندارند.

روز آنهایی که عدالت را خواستنی و حق را گرفتنی می دانند.

تندیس مقاومت در برابر شکنجه / معلم ساده زیستی و سلامت

شهید اسداله لاجوردی

 

هنوز هم اتاق شکنجه کمیته مشترک ضد خرابکاری مبهوت عظمت و ایستادگی او در برابر شکنجه های قصابان مزدور پهلوی است.

هنوز هم کوچه پس کوچه های بازار تهران به یاد مردی می گرید که بی ادعا مسولیت و مقام را رها کرد و آزاده زیستن را انتخاب کرد.

هنوز هم خون های به ناحق ریخته فرزندان و مقلدان خمینی منتظر خونخواهی اوست.

شهید سید اسداللَّه لاجوردی در سال 1314 هـ.ش. در تهران به دنیا آمد. وی در نوجوانی دروس دبیرستان را نیمه کاره رها کرد و همراه پدر به کار و فعالیت پرداخت. بعدها به دروس حوزوی روی آورد و تا حد کفایه پیش رفت. با آغاز نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی، شهید لاجوردی نیز به این جریان پیوست و در تاسیس و ایجاد جمعیت‏های مؤتلفه اسلامی در سال 1341نقش مهمی ایفا کرد.....

وی به همراه شهیدان بهشتی و مطهری تصمیم به ائتلاف بر ضد رژیم گرفت و فعالیت زیادی در این زمینه از خود نشان داد. این مبارز انقلابی، اولین بار پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست‏ وزیر پهلوی، بازداشت شد و مبارزه علیه رژیم پهلوی و زندان‏های پیاپی او تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
شهید سیداسداللَّه لاجوردی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از طرف شهید دکتر بهشتی به دادستانی انقلاب اسلامی منصوب گردید و پس از آن ریاست سازمان زندان‏های کشور را عهده‏ دار شد. منافقین بارها کمر به قتل او بستند تا اینکه در اول شهریور 1377، در سن 63 سالگی در محل کار خود در بازار تهران، به دست منافقی مزدور به شهادت رسید. پیکر آن مبارز نستوه و فداکار، پس از تشییعی باشکوه، در گلزار شهدای بهشت زهرا و در کنار شهیدان هفتم تیر به خاک سپرده شد.

در همین باره بخوانید:

شهید لاجوردی و انفجار نخست وزیری

حراج خودرو های با شعور (قسمت هفتم) عقب نشینی گام به گام

در حالی که می رفت سهمیه بندی بنزین با همه اما و اگر هایش اندکی از فواید خود را نمایان کند و بخشی از آن نیز در کاهش ترافیک در کلان شهرهایی همچون تهران به بار بنشیند سیاست عقب نشینی گام به گام مجموعه تصمیم گیر درباره سهمیه بندی بنزین موجب شده است تا باز کشور به سمت مصرف بی رویه قبلی باز گردد.

اخیرا شنیده می شود که در سومین گام بناست سهمیه  شارژ شده در کارت های سوخت از ۶ ماه به ۸ ماه افزایش یابد. اگر چه واقعا نیاز مردم به بنزین در کلان شهرهایی مانند تهران به مراتب بیش از سهمیه تعیین شده است اما به نظر می رسد اگر بناست به فکر نیاز مردم باشیم  بهتر است که میزان سهمیه ها دچار تغییر شود نه اینکه نسخه پیشا پیش خرج کردن سهمیه را برای مردم تجویز کنیم.

ترافیک سر درگم بزرگراههای اصلی تهران در ساعات اغازین امروز صبح نشان می دهد مدیریت نکردن درست سهمیه بندی بنزین موجب شده است که تنها اثرات ملموس آن برای مردم نیز روز به روز کمرنگ تر شود.

 

ماموریت غیر ممکن/ تغییر هدف از میدان قزوین به رودکی

بالاخره امروز کلی وقت گذاشتم و دوندگی که این پلاک خودرو را عوض کنیم.

واقعا دیگه دووووووو بودن آن برایمان دردسر ساز شده بود.

به هر حال طبق آنچه به ما گفته بودند که خلافی های زیر ۳۰۰ هزار تومان هنگام تعویض پلاک به شماره پلاک بعدی منتقل می شود ماهم رفتیم و اخر سر دوندگی های صبح تا ظهر آن مدارک را دادیم که آن دختر خانمی که پشت باجه بود گفت باید خلافی ها را پرداخت کنی من هم نقل کردم گفته های ماموری را که اطلاعات فوق را به ما داده بود.

دخترک تصریح کرد که بله اگر اعتراض نمی کردید چنین می شد اما چون اعتراض کرده اید دیگر نمی شود کاری کرد.

رفتیم راهنمایی و رانندگی که برگ زرد جریمه هایی را که همهگی هم تسلیمی بودند در آوریم پس از کلی معطلی معلوم شد که جریمه ها تسلیمی بوده اما نه به ما که به آقایان مهران پیکر آرا به شماره گواهی نامه ۸۳۰۰۰۶۸۰۳ و رضا جامی باقری به شماره گواهی نامه ۸۳۰۰۸۹۶۷۶.

حالا از دوستان می خواهم اگر آن دو فرد را می شناسید به بنده معرفی کنید تا ببینم کی و البته با چه خودرویی جریمه شده اند.

امروز روز خوشحالی مادر پدر است

پس از کلی بی اینترنتی در دفتر یکی از دوستان یک باره چشمم به جمال رایانه ای روشن شد که بله.....

به هر حال دلم نیامد برای این وبلاگ فراموش نشده تنها مطلب ننویسم ......

پی سوژه می گشتم شروع کردنم به بداهه نویسی همان و هدایت شدنم به اینجا همان.

امروز روز ولادت جانباز بزرگ کربلا حضرت ابولفضل العباس است.

امروز روز ولادت کسی است که سواری بر اسب را با دستهای بسته آموخت.

امروز روز ولادت کسی است که در آب فرات لبهای تاول زده فرزندان حسین را دید.

امروز روز ولادت کسی است که جوانمردی را نما داد.

امروز روز ولادت کسی است که آمدنش دل مادر امام حسین (علیه السلام) را شاد کرد.

یا ابالفضل .........

 

ماموریت غیرممکن سفر به میدان قزوین /تخلفات رانندگی

چند روز پیش محض تعویض پلاک خودرو به یکی از دفاتر پلیس+۱۰ مراجعه کرده و فهرست تخلفات رانندگی اینجانب را اخذ فرمودم. فهرست بسیار جالبی بود. ۹ مورد تخلف که ۷ مورد آن تسلیمی درج شده بود. ای آقا ! کدوم تسلیم ؟ به کی؟ کی؟ کجا؟ من کی ام ؟ اینجا کجاست؟...؟

حالا داشته باشید از موارد تخلف: نبستن کمربند ایمنی (منو این حرفا؟ ما که همیشه از توی پارکینگ کمربندو می بندیم طوری که وقتی می خوایم در پاکینگو ببندیم باید کمربندمونو باز کنیم بعدش دوباره ببندیم)

یکی دیگه اشو دقیقا یادم نیست اما یه چیزی تو این مایه بود: توقف در سطح پیاده رو و سد معبر سواره رو

حالا بقیه اش بماند جالب اینجاست که وقتی مراجعه نمودم برای اعتراض به من فرمودند ما تا ۴۰ درصد را میتوانیم کاهش دهیم و اگر می خواهید بدانید جریمه به چه کسی تسلیم شده تشریفتان را ببرید میدان قزوین  آخه چند روزو باید وقت گذاشت که ثابت کرد بابا من خلاف نکردم و در آخر مساله این است : ایا ماموری که این همه باعث اتلاف وقت و انرژی و به خصوص بنزین اینجانب شده است به همین اندازه توبیخ می شود؟ امیدوارم که حداقل بفهمه چقدر دردسر درست کرده