حراج خودروهای با شعور (قسمت ششم) / با کلی تاخیر
بالاخره پس از کلی تاخیر که در نوشتار پیش به گفتن برخی سببهای آن پرداختم دوباره دسترسی ما به شبکه جهانی اینترنت برقرار شد و ان شا ء الله دوباره در خدمت دوستان خواهم بود.
تا اینجا اشاره کردیم که:
...... مردم به بنزین نیاز دارند پس آن را به هر بهایی تهیه خواهند کرد مگر اینکه تن به تعطیلی بسیاری از فعالیتها و کارهای خود بدهند.
و درست همینجاست که دیگر لیتری ۱۰۰ تومان نمی تواند مبنای قیمت بنزین در کشور باشد. بلکه بازار غیر رسمی ای که برای این کالا بوجو خواهد آمد تعیین کننده قیمت بنزین خواهد بود و نهایتا نیز معادلات اقتصادی را باید بر مبنای این قیمت نوشت.
این قیمت یقینا فاصله چندانی با بهای منطقه ای بنزین نخواهد داشت و می توان گفت لیتری حدود ۶۵۰ تومان قیمتی است که باید اثرات تورمی آن را محاسبه کرد.
این اتفاق متاسفانه خواهد افتاد اما وجود ۴۰۰ لیتر بنزین سهمیه ای در کارتهای سوخت مردم فعلا موجب شده است اتا پایان این حجم سهمیه تشکیل بازار غیر رسمی و شوک های تورمی به تعویق بیافتد.
در حال حاضر مردم فعلا بنزین سهمیه ای در بن های الکترونیکی سوخت خود دارند و تا یک ماه و نیم آینده نیازشان با همین حجم بنزین تامیین می شود اما پس از این مدت است که مشکلات بوجود آمده برای مردم که ناشی از سهمیه ای شدن بنزین است کم کم نمایان خواهد شد.
دولتمردان ما فعلا با نوعی تدبیر و هوشمندی تلاش کرده اند با ابراز نکردن قیمت بنزین آزاد علاوه بر اینکه مانع پدیدار شدن شوک های تورمی بنزین افزایش چند صد درصدی بهای بنزین بشوند به نوعی فضای روانی برای خودداری و صرفه جویی مردم ایجاد کنند؛ چرا که مردم این احتمال را می دهند در پایان دوره دو سه ماهه تا پایان تابستان خبری از بنزین خارج از سهمیه و با قیمت آزاد نباشد.
اما این نکته که پس از پایان تابستان و دقیقا در پرترافیک ترین ماه سال برای کلانشهرها و درست هنگامی که بر اثر مصرف روزانه یا سفرهای تابستانی سهمیه بنزین مردم تمام شود و مردم بخواهند با استفاده از شبکه حمل و نقل عمومی ارزان قیمت جابجا شوند؛ چه اتفاقی در انتظار است نکته ای است که پیش بینی آن کار دشواری نیست.
کافی است در یکی از ساعات پرترافیک روز در فصل تابستان که تقریبا معابر کلانشهرها کمترین حجم ترافیک را دارا هستند بخواهید از شبکه حمل و نقل عمومی ارزان قیمت استفاده کنید؟؛ برای نمونه در ساعت 7 و پانزده دقیقه صبح به محل کار خود بروید یا در ساعت 17 از محل کارتان به منزل بروید.
در این شرایط به راحتی متوجه دو نکته می شوید:
1. دست کم 15 دقیقه باید در ایستگاه اتوبوس منتظر آن باشید.
2. هنگامی که اتوبوس به ایستگاه می رسد آنقد آکنده از مسافران بی خودرو است که احتمالا در آن جایی برای به زور ایستادن شما نخواهد بود.
حال که در تابستان اینگونه است در پاییز چه سان خواهد بود تصور می کنم می توانید پیش بینی کنید.
بدیهی مانند سالهای قبل همواره تاکسی و آژانس های تاکس تلفنی را نمی توان در شمار ناوگان حمل و نقل عمومی ارزان قیمت آلوده به شمار آورد؛ نزدیک ترین واژاه برای آنها می تواند این باشد:
«ناوگان حمل و نقل دربستی خصوصی»
به هر حال تصمیم جدی مدیران برنامه ریز و اجرایی باید توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی ارزان قیمت باشد.
1. افزایش سریع و پرتعداد ناوگان اتوبوسرانی ارزان قیمت.
2. افزایش سریع ظرفیت خطوط مترو.
3. تدبیر کردن راهکارهایی برای کاهش هزینه مسافرتهای درون شهری شهروندان با تاکسی.
4. توسعه و اصلاح شبکه معابر شهری.
وقتی نوجوان بودم همیشه از کارمند شدن بیزار بودم. اما بالاخره بعد از عمری کار رسانه ای و به قول اصحاب لیبرال دموکراسی کار ژورنالیستی کارمند ..... یکی از دوایر دولتی شدم.
به استحضار دوستان و رویت کنندگان محترم می رساند رییس ما در اداره واقعا آدم با شعوری است.
همین که دید من اندک علاقه ایی به اینترنت و کار رسانه ای دارم یوزر پسورد اینترنش را به ما داد.
ماهم کلی ذوق از خودمان ترکاندیم.
در اولین گام یک وبلاگ خیلی خیلی باحال ایجاد کردیم و باقی قضایا.....
اما متاسفاه علی الظاهر دنیا بی مرام تاب دیدن خوشی ما را ندارد و همان یکی دو هفته اول ناگهان ظرفیت دسترسی به اینترنت رییس محترم تمام شد و ما ماندیم و یک سینه سخن ......
در خانه هم که همه قسم وسیله داریم جز یک دستگاه رایانه.
حالا به همراه زوجه محترمه تصمیم راسخ داریم پس از وصول اولین حقوق که احتمالا مربوط به چهار ماه پیش باشد یک دستگاه رایانه قسطی مبایعت فرماییم.
| |||
درباره فواید سهمیه بندی بنزین مطالب فراوانی گفته شده است که به نظ نگارنه عمده این مطالبی را که سایتهای مختلف در این باره می پراکنند صرفا سرهم بافی هایی است که به قصد مجیزگویی از دولت و احیانا بهره مندی از رانتهای ویژه منتشر می شود.
به نظر می رسد سهمیه بندی بنزین هر چند که موجب کاهش ترافیک در حد انتظار مدیران کشورذ نشده است اما برای شرکتهای بیمه ای که اتفاقا رییس محترم دولت نیز بنا دارد به اصلاح آنها بپردازد سود سرشاری را در پی داشته است.
(چرا سهمیه بندی به حد انتظار ترافیک را در کلان شهریی مانند تهران کاهش نداد روشن است. دلیل این است که ترافیک تهران خیلی وقت است که از حد معضل به بحران گذر کرده است. اصولا می شود گفت که حدود ۴ سال است که دولت به شهرداران تهران جناب دکتر احمدی نژاد و جناب دکتر سردار قالی باف اندکی بی مهر شده است و همین بی مهری در بودجه ها و اعتبارات خود را می نمایاند و در جا زدن سیستم حمل و نقل عمومی تهران را در پی داشته است و فعلا مردم مجبورند سهمیه بنزین خود را به صورت پیش پیش صرف آمد و شد های کاری کنند. که نه اتوبوس یافت می شود و نه تاکسی و غیره.)
در نظر بگیرید با سهمیه بندی بنزین تنها ۲۰ درصد مردم از بیرون آوردن خودرو های خود صرف نظر کنند یعنی اینکه ۲۰ درصد احتمال تصادف به صورت مستقیم کم می شود و به صورت غیر مستقیم نیز کاهش ترافیک احتمال تصادف خودروهای درگردش را نیز کاهش می دهد.
کاهش میزان تصادف یعنی کاهش هزینه های شرکتهای بیمه گر.
یاد آوری این نکته ضروری است که شرکتهای بیمه گر در ایران به سرعت پس از اندکی افزایش قیمت دیه مبالغ بیمه شخص ثالث خودرو ها را افزایش می دهند و همین امسال اعلام کردند ۴۲ درصد بر مبلغ بیمه های شخص ثالث به همین علت افزوده شده است ولی به نظر شما حال که هزینه های آنها بر اثر سهمیه بندی بنزین کاهش یافته است آیا حاضرند قیمت بیمه نامه شخص ثالث را پایین بیاورند.
هرچند که تجربه طرح تردد زوج و فرد خودروها به ما نشان می دهد مدیران شرکتهای بیمه در ایران همواره در چنین شرایطی اطلاعی از شرایط کشور ندارند و به خواب فصلی فرو می روند اما امیدواریم تصمیم رییس جمهور درباره بیمه ها مانند اقدام انقلابی ایشان در باره دانشگاه آزاد نباشد.
دیروز دکتر (محمود احمدی نژاد) به همراه گروهش خدمت رهبر معظم انقلاب بودند.
البته من هم از صبح که خبر دار شدم چنین جمعی که روز قبلش هم در تالار وزارت کشور دور هم جمع بودند بناست امروز به خدمت رهبری شرفیاب شوند خیلی دلم می خواست من هم در آن جمع باشم. به هر حال ما در گروه دکتر احمدی نزاد نگنجیدم چون:
فرزند هیچ یک از آقایانی مانند ...... ها نیستم.
به هر حالا دیروز وقتی تصویر این دیدار را از رسانه صد در صد ملی جناب مهندس ضرغامی دیدم برایم یک نکته برایم جالب بود و آن اینکه جناب دکتر احمدی نژاد به تنهایی کنار رهبری و البته بر روی سن و روی زمین نه روی صندلی نشسته بود.
این حالت نشستن به نوعی تداعی کننده این بود که دکتر احمدی نژاد پدر این جمع بود و مجموعه گرد آمده در آن محفل قائم به شخص رییس جمهور بود.
دست کم جای معاون اول در کنار رییس جمهور خالی بود.
البته قابل توجه مخالفان دکتر تاییدات مکرر رهبری از رییس جمهور بود که واقعا دل ما را شاد کرد.
در قسمت دوم به این نکته اشاره شده که:
چشم پوشی استراتژیک دولتمردان از یکی از وجوه اصلی مساله نسبت قیمت سوخت به قیمت خودرو موجب شده است کوچک شدن نسبت زیانهای زیر را به بدنه اقتصاد کشور وارد کند:
در قسمت سوم نیز نخستین زیان را اندکی گفتیم اما در این شماره به زیان دوم می پردازیم.
انرژی به عنوان یکی از کالاهای استراتژیک همواره در نظام های اقتصادی توان تاثیر گذاری و ایجاد تنشهای تورمی قیمتی بسیاری دارد.
در کشور ما به علت آنکه در چندین دهه متوالی شبکه حمل و نقل مسافر صرفا متکی بر خودرو های بنزین سوز بوده است نظام اقتصادی و حتی امنیتی اجتماعی کشور ما تا حد بسیاری زیادی متاثر از بهای بنزین بوده است و به همین علت پرونده یارنه بنزین یکی از کشدار پرونده ها در نظام اقتصادی بیمار ما بوده است.
تصمیم اخیر دولت که تقریبا در عملیاتی گاز انبری با استفاده از سردرگمی رسانه ای پدید آمده برای مردم توسط اخبار متناقض ارایه شده توسط برخی نمایندگان مجلس و مسولان دولتی اجرایی شد از جمله مواردی است که می رود شوکهای تورمی بسیار وحشتناک و به مراتب بزرگتری از دفعات پیشین افزایش قیمت در کشور ایجاد کند.
می توان گفت دولت در تصمیم اخیر که مبنای آن تقسیم حجم مشخصی از سوخت بین دارندگان خودروها در کشور به صورت مساوی است دولت کوشیده است با افزایش ندادن قیمت بنزین حجم مصرف کشور را کوچک کند/ اما نکته اینجاست که نیاز به بنزین مانند نیاز به آب/ غذا/ دارو/ اکسیژن و سایر ملزومات حتمی زندگی امروز بشر نیازی نیست که قابل کاهش دستوری باشد و کاستن از ان نیازمند ایجاد و در اختیار قرار دادن جایگزینهای مناسبی است که متاسفانه هم اکنون این جایگزینها به هیچ وجه در اختیار مردم ما نیستند.
به عبارت بهتر مردم به بنزین نیاز دارند پس آن را به هر بهایی تهیه خواهند کرد مگر اینکه تن به تعطیلی بسیاری از فعالیتها و کارهای خود بدهند.
و درست همینجاست که دیگر لیتری ۱۰۰ تومان نمی تواند مبنای قیمت بنزین در کشور باشد. بلکه بازار غیر رسمی ای که برای این کالا بوجو خواهد آمد تعیین کننده قیمت بنزین خواهد بود و نهایتا نیز معادلات اقتصادی را باید بر مبنای این قیمت نوشت.
این قیمت یقینا فاصله چندانی با بهای منطقه ای بنزین نخواهد داشت و می توان گفت لیتری حدود ۶۵۰ تومان قیمتی است که باید اثرات تورمی آن را محاسبه کرد.
این اتفاق متاسفانه خواهد افتاد اما وجود ۴۰۰ لیتر بنزین سهمیه ای در کارتهای سوخت مردم فعلا موجب شده است اتا پایان این حجم سهمیه تشکیل بازار غیر رسمی و شوک های تورمی به تعویق بیافتد.
بالا خره شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی در عملیاتی غافلگیرانه ملت شهید پرور را ضربه فنی کرد.
به گزارش همه خبرنگاران رسانه های طرفدار دولت و مخالفان دولت و اعضای مافیای نفت و غیره .... حوالی ساعت ۹ دیشب که ملت شهید پرورو همیشه در صحنه در حال تماشای اخبار سراسری از رسانه صد در صد ملی جناب مهندس ضرغامی بودند یکباره با خبر شدند که بنزین یا همون پترول دهه ۳۰ سهمیه بندی اش آغاز شده.
بنا بر این گزارش: همین خبر همان و حضور چشمگیر/ یکپارچه/ حد اکثری و فعال ملت محترم همان.
حالا مردم همیشه در صحنه چقدر دیشب در خیابانها صحنه خلق کردند جای اظهار نظر در این باره برای کارشناسان امور شرعی و هنری باقی است.
اما شنیده ها حاکی است بنا شده است از اکران فیلم حضور مردم در صحنه های اتفاق افتاده در دیشب در جشنواره های کن/ سولقان/ فرحزاد/ فجر و فیلم کودک و نوجوان و احیانا هر جشنواره دیگری جلوگیری شود.
پی نوشت: اگر متن کمی غیر جدی است بماند اما بالاخره فضای کشور از دیشب تا حالا همین بوده است.
راستی یادم رفت امروز ظهر از یک منبع موثق نزدیک به مافیای کارت سوخت شنیدم که مردم در شهرهای تبریز و خرم آباد و البته چند شهر دیگه علاوه بر حضور در صحنه که از دیشب شروع شده بود و تا امروز ظهر ادامه داشته است تهدید کرده اند چون از قبل از ۱۲ شب دیشب تا امروز ظهر در صف بنزین بوده اند اگر بنزین خارج از سهمیه به ایشان داده نشود کارهایی مثل دیشب برخی در تهران انجام خواهند داد.
البته مشخص نکرده اند که بعد از آتش زدن پمپ بنزینها آیا اقدامی هم در راستای غارت فروشگاههای شهروند خواهند کرد یا نه.
برخی منابع آگاه نزدیک به منتظران بنزین ۱۰۰ تومنی به خبرنگاران گفتند چون فاصله شهر انها از تهران دور است فعلا از سفر به تهران و غارت فروشگاههای شهروند خودداری خواهند کرد و این برنامه را در دستور کار سفرهای بعدی به تهران قرار خواهند داد.
دولت چین پس از سری سازی و کپی کردن محصولات برندهای معتبر در روندی جدید تصمیم به کپی سازی شهرهای معتبر جهانی گرفته است.
امروز جریده همشهری با خبرمان کرد که چین قصد دارد شهرهای جدیدی هم نام با شهرهای تاریخی ایران جعل کند.
مثلا با هدف فریب مشتریان جهانی فرش شهری به نام کاشان با کارگاه های فرش بافی بزرگ بسازد تا بافته های آن را به نام فرش کاشان در جهان عرضه کند.
تبریز و یزد و اصفهان از دیگر شهرهای جدید چین خواهد بود.
(یه خبر خوب برای دوستان ماشین باز: ناجا قصد دارد بنزهای الگانس را به قیمت پراید بفروشد و به جای آنها به تعبیر رجا نیوز دولت گماشته خودرو های با کیفیت داخلی را جایگزین کند !!!! )
در شماره قبلی همین مطلب به اینجا رسیدیم که: چشم پوشی استراتژیک دولتمردان از یکی از وجوه اصلی مساله نسبت قیمت سوخت به قیمت خودرو موجب شده است کوچک شدن نسبت زیانهای زیر را به بدنه اقتصاد کشور وارد کند:
در شرایطی که ورود خودروهای خارجی به کشور صرفا با تعرفه های بسیار گران قیمت ممکن باشد نوعی انحصار رخوت آور و کشنده برای کارخانه های خودرویی کشور ایجاد می کند که موجب می شود آنها نیازی به نو آوری و افزایش کیفیت محصولات خود احساس نکنند و تولید را با همان روشهای سنتی ادامه دهند.
در چند سال گذشته که شاهد کاهش بسیار اندک تعرفه واردات خودرو خارجی بوده ایم به خوبی آشفته شدن خواب مدیران کارخانه های خودرویی کشور قابل درک و حس بوده است.
تلاش ایران خودرو برای تنوع بخشی به تولید و مدل سمند تنها محصولی که مالکیت آن متعلق به خودش است یا تلاش بی فرجام سایپا برای بزک کردن پراید نشانه ایی است که می توان از روی آن نتیجه گرفت کاهش تعرفه واردات خودرو رابطه مستقیم با افزایش تلاش کارخانه های خودرویی کشور برای افزایش تنوع و کیفیت محصوولات دارد.
هر چند که بنا برخی تحلیل ها کارخانه هایی که درکشور ما به عنوان خودرو ساز مشهورند بیش از آنکه سازنده خودرو باشند به تاجران نامرعی خودرو بدل شده اند.
واردات خودرو به صورت فول ckd و صرفا مونتاژ خودرو های مزبور در داخل کشو و عرضه به بازار کاری جز تجارت خودرو نیست.
این کار را یک مرحله کمتر دلالان قطعات یدکی خودرو های خارجی نیز انجام می دهند.
نکته مهم این است که نگه داشتن بازار به صورتی ثابت با هدف حمایت از تولید کننده های داخلی تنها زمانی موثر است که با برنامه هدفمند و محدود به زمانی مشخص و همرا با نظارت جدی بر کارخانه های خودرو ساز باشد. در غیر اینصورت اتفاقی جز ایجاد رانت برای گروهی ویژه و میدان دادن به مدیران ناتوان نخواهد افتاد.
او هم مانند بسیاری دیگر که قرنها علویان چشم بر نوک قلم ایشان می دوختند تا کلام مولایشان را از آن بخوانند رفت.
رفتنی با شکوه و چه زیباست که انسان رفتنش اینچنین باشد.
نمی دانم او با دلها چه کرده بود اما به خوبی تنها مرتبه ای که او را در دفتر ساده اش درک کردم به یاد دارم. گویی قصد سفر داشت. به راستی که او به مولایمان امام علی علیه السلام به خوبی اقتدا کرده بود و هر لحظه آماده سفر بود.
گمان نمی کنم کسی تصویری از ایشان به خاطر داشته باشد که ترس در آن راه یافته باشد.
آن روز در اوج ........ بچه های ما در دانشگاه بود اما چه دلنشین نوایی داشت.